کد مطلب:149824 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:266

سخن علی بن الحسین با اهل کوفه
سیدبن طاوس، در جریان ورود اهل بیت، علیهم السلام، به كوفه می گوید: حضرت امام زین العابدین، علیه السلام، به مردم اشاره فرمود كه خاموش شوید، مردم سكوت كردند، آنگاه شروع به خطبه كرد و حمد خدا را بجا آورد، ثنا و ستایش حق نمود و بر حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم، درود فرستاد، سپس فرمود:

ای مردم، هر كس مرا می شناسد، كه می شناسد و هر كس كه نمی شناسد، من خودم را به او معرفی می كنم: انا علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، علیهم السلام، انا ابن من انتهلت حرمته و سلبت نعمته و انتهب ماله و سبی عیاله انا ابن المذبوح بشط الفرات من غیر ذحل و لاتراث انا ابن من قتل صبرا و كفی بذلك فخرا؛ [1] منم علی فرزند حسین بن علی بن ابی طالب، علیه السلام، منم فرزند - حسین - آنكه حرمت او را هتك كردند، نعمتها را از او سلب، مالش را غارت و عیالش را اسیر نمودند، منم فرزند آن كسی كه او را در كنار شط فرات ذبح كردند، بدون اینكه از او خونی یا ارثی طلب داشته باشند.

كلمات فوق، مركب از سه قسمت است:

1 - قمستی بیشتر راجع به متعلقات و بستگان و اموال و هتك


حرمت آن حضرت است كه آن جنایتكاران هتك حرمت كرده، اموال و وسایل زندگی او را غارت نمود، عیال و همسر و دختر و خواهرش را به اسارت بردند.

این چه مظلومیتی است كه یك انسان نمونه و فرزند پیامبر اكرم را مورد این چنین هتاكیها قرار دهند و اموال او را غارت كرده، حتی خانواده ی او را به اسارت ببرند! آری، آنان این جنایها را بر او روا داشتند و از این جهت مظلوم واقع شد و مورد لطف ویژه خداوند قرار گرفت و عالیترین پاداشها را در نزد خدا خواهد داشت.

2 - در قسمت دوم، اوج مظلومیت امام حسین، علیه السلام، را یادآوری می كند؛ امام حسین را در كنار شط فرات (با لب تشنه) سربریدند، بی آنكه طلب خون یا ارث و مالی از او داشته باشند، نه خونی ریخته بود و نه قتل نفسی كرده بود، نه مالی را از كسی تصاحب كرده بود. بنابراین جریان قتل آن حضرت از ناحیه آن جنایتكاران، ظلم فاحش و آشكاری بود كه بر آن بزرگوار رفت.

3 - در قسمت سوم اوج جنایت و ظلم و تعدی آن از خدا بی خبران را بیان كرده، می فرماید: پدرم را با قتل صبر كشتند.

قتل صبر یكی از فجیعترین انواع قتل است و عبارت است از آنكه صاحب روحی را زنده نگه داشته، آنقدر با چوب و سنگ به او بزنند تا بمیرد و در كتاب نهایه ی ابن اثیر آمده ا ست كه از اینكه دواب و چارپایان را


به قتل صبر بكشند و از بین ببرند، نهی شده است. و در مجمع البحرین نیز همین روایت و تفسیر را نقل كرده است.

و گویا در جاهلیت، رسم بوده است كه گاهی حیوانات و چارپایان را بدینگونه می كشتند. لذا رسول اكرم كه عادات جاهلی را از بین برد، از این عمل نیز نهی فرمود و لابد سر آن این است كه حیوان با این نحوه قتل، زجركش می شود و اسلام كه مظهر رحمت است، نمی پسندد و رضا نمی دهد كه ذی روحی را بدین گونه از بین ببرند و اینگونه او را زجر دهند و شكنجه كنند.

مع الاسف این روشی را كه رسول خدا و پیامبر گرامی اسلام، حتی در مورد حیوانات اجازه نمی داد و از آن نهی صریح و اكید می فرمود، در مورد حجت بالغه ی خدا و گل خوشبوی پیامبر، حضرت امام حسین، علیه السلام، اعمال كردند و علاوه بر اصل قتل آن حضرت، كه عظیمترین فاجعه بود، آن بزرگوار را با قتل صبر كشتند و به شهادت رساندند.

آری، آن اشقیای از خدا بی خبر، قتل امام حسین، علیه السلام، را با انواع زجر و شكنجه مقرون ساختند.

و در دنباله این مطلب می فرماید: و كفی بذلك فخرا؛ همین فخر و افتخار برای پدر من بس است كه شهادت همراه انواع زجر و شكنجه را پذیرفت و شدیدترین ناراحتیها را در راه خدا به جان خرید و با این وضع


وارد بر خدای خود گردید.


[1] ابن طاوس، محمد؛ لهوف، ص 139.